یک مُشتِ قلیل
فروغ از لندن فروغ از لندن

     در جنگ و جدایها خروشند
از قهر وغضب کفن بپوشند
سی سال پزند دیگ دشمن
ازخامی بَدیگِ خود نجوشند
زهر دیگران به پیاله و جام
از باده ای صافِ خو ننوشند
ازجنگ وجدال دست نگیرند
گاهی زِ برایِ صلح نکوشند
مَستند کنون زحشمت وجاه
مُهری بَدهن زده خموشند
یک مُشتِ قلیل ومُفتخواری
بیکار نشسته، بارِ دوشند
بر روس وطن گرو نمودند
اکنون همه را،می فروشند
هر آنکه نموده ترکِ میهن
یک عُمر فروغ ؟زهر نوشند
        19/01/2013
باتقدیم احترام

January 27th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان